مصائب یک دختر

ساخت وبلاگ

پناه میبرم به پرخوری از شر تمام انسان‌های رانده نشده.

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 158 تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:22

با مایع ظرفشویی تو بغلم، دوتا کنسرو تو یه دستم و کیف و گوشی توی اون‌ یکی دستم ده دقیقه به قفسه مواد شوینده خیره شده بودم و دنبال تیرک نامی میگشتم. در واقع اولش اصلا یادم نمیومد برای چی اومده بودم اینجا. نیم ساعت قبلش هم بهم گفته بودن برو فلان وسیله ر مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 187 تاريخ : چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:59

سالاد میخوردم. یه مزه‌ای میداد. چند روز هر جای خونه که میرفتم قوطی سس زودتر رسیده بود. امروز باهاش یه سالاد درست کردم که تو دست و پا نباشه. درواقع انگیزه اصلیم برای نوشتن این متن برگ کاهو درازی بود که موقع خوردن سالاد اخر (بر وزن شام اخر) توجهم جلب ک مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 143 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:59

من خود تراژدی بودم. در حالی که من صبح زود با صورت نشسته و موهای شونه نکرده رفته بودم ترمینال بقیه جوری اومده بودن که اگر مجبور میشدن وسط راه تو عروسی قاچاقچی‌ها یا اشرار شرکت کنن هیچ مشکلی نداشتن. همه باهم یه پیمان اخوت سری بسته بودن و به هم لبخند می مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 147 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:59

بخش جراحی تا الان به اندازه بخش رادیو پربار نبوده. تا چند جلسه اول علاوه بر یادگرفتن نحوه بستن پیشبند پلاستیکی فقط موفق شده بودم یکی از سال بالایی رو وارد بلک لیست کنم و احساس کنم یه تبهکارم که میخواد دانشکده رو به اغتشاش بکشه. ماجرا از جایی شروع شد مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 194 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:59

به کاهش استرس فکر میکنم. هر شب یه لیتر دمنوش و جوشونده میخورم. معتقدم این همه زخم و خراش روی دست و پام به خاطر چشم خوردنه. میگم گوربابای این دنیا. از الان فکر میکنم چجوری زندگی کنم که وسط ماه اینده نفس کم نیارم. دوست‌هایی دارم که اگر گونی هم بپوشم می مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 188 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:59

اگر من باشین و صبح زود با صدای دعوای گربه‌ها بیدار بشین و ببینین پنجره اتاق بازه با قطعیت پیش خودتون فکر میکنین این گربه‌ها که بال دارن، تا طبقه سوم پرواز میکنن و روی صورتتون چنگ میندازن. در نتیجه در یک اقدام فوق پیش‌رفته پتو رو میکشین روی سرتون و حس مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 161 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:59

به دلیل ضیق وقت خلاصه و مفید بگم که ما (فعلا من و هانی) میخوایم در این هوای خوب اردیبهشتی بریم بستنی بخوریم((:

زمانش تا الان چهارشنبه عصره و مکانش اطلاع داده میشه، هر کی دوست داره بیاد پیام بده.


 پ.ن 

من تمام روش‌هایی که هانی برای کشتنتون امتحان میکنه بلدم، خیالتون تخت 8)

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 145 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:59

گزارش دورهمی رو با جزئیات خواسته بودین ولی با گفتن جزییات خاطرات این دو روز برای من میمیره. اصلا هیچ‌چیز غیر‌عادی یا خفنی اتفاق نیفتاد که با اینجا نوشتنش به وجد بیاین ولی دوست‌های خوب، هوای خوب و جای خوب باهم یه عصر خوب رو ساختن. در کل دارم میگم اگر مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 157 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:59

شخصیت راحت و ایزی گویینگ بعضی وقت‌ها جهنمه. همه اینقدر باهات راحتن که بدون هیچ نگرانی نادیده میگیرنت. یه ادم نرمال خسته میشه از این همه توی اولویت نبودن، درک کردن و شعور داشتن چه برسه به یکی که ادعای نرمال بودن هم نداره. برای همین یه روز تو خیابون پشت تلفن جوری به همه دوست‌هاش فحش میده که تو یه دایره به شعاع یک کیلومتر همه سرها برمیگرده و بعد پروژه تنهایی دو رو کلید میزنه.

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 134 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:59

-با بقیه چه فرقی داشت؟
+هیچی
-چون دوستش نداشتی...
مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 172 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:59

اگر دوست‌هام رو تو دو ردیف بذارم، به صورت زیگزاگی از هم متنفرن. رقصی میانه میدانم ارزوست :| + وقتی بعد از نوشیدن چهار پنج لیتر اب گوارا خودم خودمو میکشونم لبه‌ی استخر و میگم چرا وقتی دارم دست و پا میزنم فقط نگاه میکنی و میخندی و جواب میده که فکر کر مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 147 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 2:59